فمنيسم از رويا تا حقـيقـت ؟

 

از " جهنم تعصب و تحجر بر بالای سر زنان " در اين دنيا

 

                                                          تا

 

                                                    "  بهشت زير پای مادران " در آن دنيا !!! 

                                      

                  

                    " پروين اردلان " برنده جايزه حقوق بشر 2007 بنياد " اولاف پالمه"

یکی از بحث های محافل روشنفکری دهه های اخیر " برابری حقوق زنان با مردان " می باشد که سر منشا خیلی از جنبش های مدنی زنان بوده است.

جنبش " فمنیسم " يا " نهضت طرفداري از حقوق زن  " بعد از انقلاب فرانسه شروع شد ودر سال ۱۹۱۸ موجبات  آزادی حق رای زنان انگلیسی را فراهم کرد .گرچه رسما ۱۵۰ سال از این پدیده نمی گذرد ولی خیلی ها معتقد ند که ۱۴۰۰ سال پیش اولین سخن فمنیسمی را " پوران دخت " دختر خسرو پرویز زد که بعد از مرگ پدر و برادرش( شیرویه) به حکومت ساساني رسید او با گفتن اینکه :

 

" پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را آباد کند و با عدل و انصاف رفتار کند "اولین سخن فمنیسمی را به زبان راند .

 " ملاصدرا " معتقد است :

زنان حیواناتی درازموی و کوتاه عقل هستند که خداوند بر آنها لباس انسان پوشانید تا مردان رغبت نزدیک شدن به آنها را داشته باشند !!!

معمولا نخستین فیلسوف " زن بیزار " را ارسطو می دانند

 " شوپنهاور" و " نیچه "  نیز از فلاسفه ی " زن بیزار" بسیار مشهور هستند. شوپنهاور در مقاله ی

" درباره ی زنان" می نویسد: زنان برحسب طبیعت خود برده هستند. گفته های نیچه هم که نیاز به باز گویی ندارد. ماجرای هبوط انسان در کتاب مقدس، از بزرگترین نمونه های زن بیزاری در فرهنگی یونانی و ادیان یهود و مسیحیت است .

خيلي ها به اشتباه " طرفداري از حقوق زن " را با " برابري حقوق زن و مرد " يكسان مي پندارند !

اگر فرض را بر اين منوال بگذاريم سئوال اينجاست كه :

 آیا واقعا باید برابری حقوق مرد و زن را پذیرفت یا نه ؟

 

من در جایی نوشتم که " سنت ها" نه مقبولند نه مردودند بلکه انها راهمانطوري که هست باید پذیرفت

و اکنون در این مورد نیز چنین نظری دارم یعنی : " زن و مرد را بايد همانگونه كه هست قبول كنيم نه کمتر نه بیشتر !  "كه در غیر این صورت به بیراهه رفته ايم

 

یعنی چه ؟

ببینید ! زن و مرد گرچه از نظر آناتومی و ظاهر بیرونی متفاوت هستند ولی آنچه مهم تر است اینکه به علت هورمون های مختلف ، دارای خصوصیات و اخلاقیات درونی منحصر به فرد و مخصوص خود هستند كه اين  تفاوت ها غير قابل انکاراست .

اگر از نظر آناتومي از مرد توقع زایمان نداریم !!! واگر از نظر فيزيولوژي از زن توقع احساس مادري داريم همين كافيست تا در مورد راهكار ها وتئوريهاي تساوي زن ومرد بيشتر فكر كنيم .

در اين راستا، يك " زن " نمي تواند بگويد من برترم چون از نظر" احساسي " از مرد بهترم و يك" مرد " هم نمي تواند بگويد چون " زور بازوي " من قويتر از زن است پس من برترم .اصلا آنها را نمي توان در يك تراوز با يك واحد وزن كرد ، چون واحد " احساس " با واحد " قدرت " فرق مي كند مثل اينست كه به جاي اينكه بگوييم يك كيلو گرم چند گرم است بگوييم يك كيلو گرم چند متر است ؟!

 

ما نباید توقع عطوفت و مهر مادری را از مرد مانند زن بخواهیم چون نه ساختار بیرونی که بنیان درونی زن با واکنشهای فیزیولوژیك خاص خودش او را چنین آفریده است كه مرد فاقد آن است.

و در مقابل ، زن با اين احساسات لطيف هرگز قادر نخواهد بود حكم قاطع يك جاني تبهكار را امضا كند اين عدم صدور راي نه تنها نشانه ي ناتواني زن نيست كه خود به خود تاييدي بر احساسات زيباي زنانه است .

 بانوان مجموعه ای از احساسات لطیف زنانه هستند که " مهر مادری " منتج و نتيجه ي این خصیصه ناب آنهاست كه این عادت بلامنازع آنان داستان پرداز ادبیات هر مرز و بومیست

اگر " فردوسي" در توصيف قدرت مرد از " رستم" اسطوره ساخت ، ولي ایرج میرزا " در ادبیات ما در شعری مهر مادری را با داستانی زیبا اینگونه تو صیف می کند که :

 

لیلی برای مجنون شرط می گذارد واز او می خواهد تا سینه ی مادرش را بشکافد و قلب او را بیرون آورده به او هدیه دهد تا به وصال برسد و مجنون عاشق نیز چنین می کند  ولی هنگام رفتن زمانيكه آن قلب را در دست دارد پایش به سنگی بر می خورد و می افتد که به ناگاه از آن دل خونين  این صدا را می شنود كه :

دید کز آن دل اغشته به خون اید آهسته برون این آهنگ

                                                              آه دست پسرم یافت خراش وای پای پسرم خورد به سنگ

 

  پس با اين تفسير ابتدا بايد چارچوب و محدوده ي زن و مرد را بشناسيم و سپس از مساوات و برابري سخن به ميان بياوريم گرچه برخي از قوانين اين چارچوب ، سنتي است نه واقعي !

 مثلا در فرهنگ ما از مرد توقع ندارند كه آشپز ماهري باشد ولي برايشان كار و كسب او مهم است چون مرد را نان آور خانه مي دانند ، ( در حالي كه در خارج هميشه اينگونه نيست ) پس يادمان باشد گرچه "سنت " ماندگار نيست وتابع مكان و زمان است ولي بايد مواظب باشيم تا آنها را به نام دين قالب و غالب نكنيم كه اين ظلمي جبران ناپذير بر دين و ديانت است

مثلا در عربستان ِ مدرن و پولدار امروزي زنان به نام دين حق رانندگي ندارند

ويا در اكثر كشور هاي مسلمان و عربي منطقه زنان از حق راي دادن محرومند 

كه آنها اساس همه ي اين اشتباهات خودشان را به دين و ديانت وصل مي كنند .

لذا ما نبايد اشتباهات آنان را تكرار كنيم و سنت هايمان را ديني جلوه كنيم :

ما بايد به نام دين براي زنان مروج عفت باشيم نه اينكه سنت چادر با رنگ مكروه سياه را حجاب برتر بناميم

ما بايد با تاسي از بزر گان دين به زنانمان رفتار خوب همسرداري را بيا موزيم ولي حق نداريم به نام دين فرهنگ " مرد سالاري " را گسترش دهيم .

من نمي دانم اين داستان هايي كه زن هنگام صحبت كردن بايد طوري سخن بگويد كه مرد دندانش را نبيند و صدايش رامرد نفهمد از كجا آورده اند ؟؟؟ !!!

درب هاي چوبي قديمي را طوري ساخته بودند كه دو زنگ داشت يكي زنگ بزرگ وسنگين و ديگري زنگ  گرد و سبك ، مردها مي بايست زنگ سنگين را مي زدند و زنها زنگ سبك را ، با اين كار ، زن خانه  مي فهميد كه بيرون خانه زن است يا مرد ، كه اگر مرد بود يا مرد خانه جواب مي داد يا زن خانه جواب نمی داد !!!

ببينيد اينست ظلمي كه با تعصب و تحجر به نام دين بر نسل ما غالب كردند( گرچه امروزه منسوخ شده است)

در حالي كه مذهب شيعه بي كربلا بي معني ست و كربلا بي زينب ماندني نيست ، و اين زينب كربلا كسي بود كه درحالي كه بين اسيران كاروان كربلا مردان زيادي بودند ولي او با صداي بلند براي مردم وسپاه دشمن طوري فرياد كشيد كه نه تنها صداي او را همه ي مردها شنيدند كه پژواك آن هنوز كه هنوزست در تاريخ مظلوميت شهداي كربلا شنيده مي شود

من نمي گويم آزادي هاي بي بند وبار غربي را بپذيريم ولي ياد آوري مي كنم كه همانگونه كه ما احاديث وروايات  طالبان و القاعده را در بحث دين و " زن " را قبول نداريم وآنها با همين قرائت هاي خودشان از قران صادقانه و داو طلبانه عمليات انتحاري انجام مي دهند تا به بهشت بروند! ( در حالي كه اينچنين نيست ).

ما هم به يك " خانه تكاني " اساسي نيازمنديم .

 

حتما مي پرسيد منظور از " خانه تكاني" اينست كه از اصول اوليه ديني خود بر گرديم ؟؟!!

نه اصلا منظورم اينگونه نيست ، حرف من اينست كه مجتهدين حديث شناس ما از ميان خيل زياد احاديث رنگارنگ وگاه ضد و نقیض مي بايست آناني را بپذيرند كه نقش " عقل " در آنان پررنگ تر باشد ،

 نمي گويم احاديث بسازند ، بلكه به آناني متمسك شوند كه نقش " مكان و زمان " در آنها لحاظ شده باشد .

ما نبايد به نام دين يك " زن خوب " را يك زن خانه دار رخت شوي با آشپزي خوب بدانيم كه در آتش مرد سالاري بسوزد و بسازد

نه اصلا اينگونه نيست ، من قبول دارم همانگونه كه يك متخصص پزشكي نظر تخصصي يك روحاني را در امور پزشكي را نمي پذيرد ما هم نبايد در مسايل تخصصي ديني كه اتفاقا بسيار حساسيت بر انگيز است اظهار نظر تخصصي كنيم ، ولي بايد يادمان باشد يك روحاني لزومي ندارد پزشك باشد ولي يك پزشك مسلمان مي خواهد مسلمان بماند لذا حق سوال كردن و به چالش كشيدن را دارد

 مخصوصا كه طرح اين مسايل در خود حوزه هم به چالش كشيده مي شود ، خوشبختانه ، امروزه در حوزه مراجعي تيز بين و دور انديش هستند كه فتاوي جالبي دارند ، فرضا دختر 9 ساله را بالغ نمي داند يا ديه زن و مرد را يكسان مي داند ويا شرايط سنگسار زن را در زمان حال غير عملي وبه مصلحت نمي داند و جالب اينكه تعدد زوجات مرد را منوط به اجازه ي زن اول مي داند ، كه غير آن را ظلم به همسر اول و حرام مي داند . ( آيت الله العظمي يوسف صانعي)

 

ببينيد اين ديد يك مرجع تقليد است نه يك منورالفكر  غرب زده !!! ، اينها همه نويد دهنده اين حقيقت است كه اگر اهل سنت فقط به سنت پايبند است ولي شيعه نقش زمان و مكا ن را در فتاوي خود لحاظ مي دارد كه اين جاي بسي خوشبختي است .

 

پس بياييد با زن مهربان تر باشيد كه زن ، شيطان پنهان ِ منزوي در كنج خانه نيست كه خوب بپزد و خوب جارو كند و خوب تقاضاهاي رنگارنگ آقاي ِ مرد سالار را بپذيرد كه او كسي است كه طبق روايات ديني ما داراي مقامي است كه گفته اند " بهشت زير پاي مادران است " پس بياييد با آنان مهربانتر باشيم كه هرگز ضرر نخواهيم كرد .

 

و در پايان :

 به نظر من تـئوري" فمنيسم " در دنياي امروزه به يك عقده ي مودبانه و كلاسيك اما به حق از سوي زخم خوردگان تاريخي مردسالاري تبديل شده كه اصالتا از معنا و هدف اوليه اش دور مانده است لذا :

احترام و پایبندی به حقوق زنان یک " حقیقت "است ولی تساوی کورکورانه و بی منطق زن و مرد در قالب اید ه های روشنفکری یک " رویا "است پس به نظر من :

اگر فمنيسم را " نهضت طرفداري از حقوق زن " در چارچوب زنانه آن  بدانيم با آن كاملا موافقم

ولي اگر از فمنيسم معناي " برابري زن ومرد " را استنباط كنيم آن را نمي پذيرم چون اين خود گول زني است كه از اختلافات فاحش اين دو گروه بگذريم بايد قبول كنيم كه  در بعضي كارها "مرد"  ارجح است ولي در برخي امور " زن" بهتر است صد البته در اشتراكات ، هردو بايد داراي حقوق مساوي باشند .

البته اين نظر من است ، تا شما چه فكر كنيد ؟

 

                                    

  انوشه انصاری اولين فضانورد زن  ايرانی

             

دکتـر   مجتبی کرباسچی

ارديبهشت . . . .1387

 

www.karbaschy.com

                   استفاده از اشعار ومقالات این وبلاگ با نام نویسنده و نام وبلاگ ، بلامانع است

                    ولی در غیر این صورت ، مستوجب عذاب وجدان و حرمت شرعی خواهد بود .