وحدت حوزه و دانشگاه از تقابل تا تعامل " سنــت و مـدرنـيزه " . . . . . . دكتر مجتبی كرباسچی
از حوزه" سنتی " تا دانشگاه" مدرن "
از تقابل تا تعامل
" سنــت و مـدرنـيزه "
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
بدست کودکی گستاخ وبازیگوش
واو یکریز و پی در پی
بفشارد دم خویش را بر گلویم سخت
وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم را !
وقتي صحبت از وحدت حوزه و دانشگاه ميشود آدم ياد عالمانی چون « دكتر علی شريعتی و
مهندس مهدی بازرگان » از يك طرف و علمايی مثل « آيت اله طالقانی و آيت اله مفتح » از سوی
ديگر می افتد.
وقتي تصوير تشييع جنازه تاريخی و تابوت دكتر شريعتی را ديدم كه پيشاپيش آن نماينده زنده حوزه
( دكتر مفتح) ، نماينده دانشگاه ( دكتر شريعتی ) را تشييع مي كند ، پيش خود گفتم :
اميدوارم اين وحدت با ظهور شريعتیهای نو تداوم يابد
يادم نمیرود فردی به شدت لاييك و ضد دين در خارج به من گفت :
ميدانی خائنترين فرد به فرهنگ ملی ما كيست؟
گفتم : نه
گفت : " دكتر علی شريعتی "
تعجب كردم و خيلی خنـديدم گفتم چرا؟
گفت: چون او با زبان علمی و دانشگاهي دين و اسلام را در ايران زنده كرد ! ! !
گرچه در بين برخی از متعـصبين و متحجرين حوزه تكفير شد يا نشد ولی او نه با مسموميت غذايی
ساواك كه با نيشهای زهرآگين بعضی دين شناسان زبان ناشناس به شدت مسموم و نهايتاً شهيد شد!
او را در عربستان « شيعه غالی » يعنی« شيعه غلو كننده » ناميدند در حالی كه در ايران او را سنی
و طرفدار اهل سنت خواندند و جالب و جالب تر اينكه بعد از انقلاب ، اسناد ساواكی بودن وی برملا
شد ! ! ! . .
و مورخانی نو كيسه وخط دار و خط باز پيدا شدند كه او را عامل رژيم شاه ناميدند !
اگر به من بگويند گناه كارترين افراد تاريخ ِبشريت چه كسانی هستند و ته جهنم مختص كدامين
دسته وفرقه هست ! ! ! ؟
میگويم:
دو گروه يكي : " مورخان دروغگو " و ديگري : " راويان كذاب "
چرا ؟
چون گرچه از نظر همه ما ، قابيل و چنگيز و هيلتر بد و بدتر بودند ولی از نظر يك مورخ ، آنان
هيچوقت نـبايد بـد باشند ، چون " مورخ " بايد آنچه را ديده بنويسد ولی قضاوتش رابه خوانندگانش
بسپارد و" راوی" هم بايد امانت دار خوبی در انتقال روايت به ديگران باشد ولو اينكه فلان روايت به
مذاق وی خوش نيايد .
اصلاً میدانيد بانی و موسس جدايی و انشقاق اسلام به شيعه و سنی ، و مسيحيت به كاتالوليك و
پروتستان همين " راويان كذاب " بودند ! ؟
آنان كسانی بودند كه اديان ما را پا ره پاره كردند و با این کارشان خصومت ها ی دینی وجنگ
های قومی ومحلی زیادی براه ا نداختنند که تاول سوزان نایره جنگ شان هنوز پا بر جاست و تاوان
نيرنگ ودروغ شان را نه امروز و فردا ، كه تا دنيا دنياست مردم سرگشته و سرگردان بين اين
شاخه و آن شاخه دين بايد پس بدهـند . . . . . . .
بگذريم ،
" وحدت حوزه و دانشگاه " بدان معنا نيست كه حوزه بخواهد تمام روايات و احاديث خود را بر
دانشگاه غا لب كند و يا دانشگاه بخواهد برخی تحقيقات غيراخلاقی خود مثل " سقط جنين " يا علم
" شبيهسـازي انسان " را به حوزه بقبولاند .
نه ! هرگز ! اصلاً چنين چيزی محال ِ محال است.
من صريحاً و خيلی محكم و جانانه به دو طيف بگويم محال است تا پايان بشريت حوزه و دانشگاه
بتوانند همه روايات و تحقيقات خود را به یکديگر بقبولانند چون ميزان و معيار و" واحـد "
نيك انديشي اين دو فرق مي كند چرا كه :
علم با" عـقـل " مي بـيـنـد ولی ديـن با " دل " ميپـذيـرد.
لذا چون فيلد يا محدوده و حوزه ِ كاری آن دو يكی نيست پس لزومی به وحدت در تمام زمينهها نيست
چطور؟
چون يك جراح پلاستيك با علم خود« بينی مادری » را زيبا میكند ولی حوزه با احاديث و روايات
دينی خود« مهر مادری » را تقويت میكند.
براي علم« صورت زيبا » مهم است ولی براي دين « سيرت زيبا » اهميت دارد
پس وحدت يعنی چه؟
به نظر من :
وحـدت يعـنی اینکه :
" مشتـركـات قابـل قـبول طرفـين را تقـويـت کـنیـم همين و بس "
شما اگر تمام كتب آسمانی با تمام روايات واحاديث شان را در تمام اديان روی هم جمع كنيد
وتمام انديشمندان و روحانيون حوزه و كليسا و كنيسه وصومعه را از بدو تاريخ تا كنون را زنده كنيد
واز آنان بخواهيد تا با همفكری و استفاده از فرامين آسمانی كـُتب ِدين خودشان هواپيمايی بسازند ،
مطمئن باشيد همه آنها نه تنها آليـاژ هواپيما كه يك "بـادبـادك" هم نمي توانند هوا كنند !
پس دين به چه كار مي آيد ؟
ببينيد! رسالت دين ساختن واختراع نيست رسالت پيامبران " آدم كردن انسان ها " در دنيای مادی
است ، دين آمده است تا در دنيای مدرن ماشين و ارتباطات " آدم " توی اتومبيل و هواپيما بنـشاند نه
" انسان" ِ دو پای دنيوی وبی تعهد
وظيفه دين ، باروری " تخصص " نيست رسالت او آموزش " تعهد " است .
" تعهد " مال دين و" تخصص" مال علم است .
دانشكده پزشكی متخصص تربيت می كند ولی وقتی كه جراحی در همين ايران ، بيمار درمانده اش را
فقظ بخاطر واريز نكردن ونداشتن پول از روی تخت و اطاق عمل اخراج می كند اينجاست كه فايده و
نتیجه رسالت دين يعنی" تعهد " معلوم مي شود .
حتما مي پرسيد حال كه وحدت كامل امكان پذير نيست پس اتحاد آنان به چه معنی است ؟
همان كه گفتم : فقط با تـقـويت مشتركات دو طرف می توانيم دنيايی خوب بسازيم .
مثل چی ؟
ببينيد ،اسلام با رسالت پيامبری به نام محمد(ص) آغاز شد و او بود كه از جانب خدا پايه گذار نماز و
روزه و عبادت بود.
در روايتی آمده است: اين روح بلند عبادت و اولين عا بد معتكف در غار حرا وارد مسجد شد. و با دو
گروه عابد و عالم مواجه گرديد گروهی نماز میخوا ندند و دستهای مشغول مطالعه و آموختن علم
بودند
جالب است بدانيد اين روح بلند عبادت به سوی عالمان رفت نه عابدان !!!
يا در روايتی: « اطلب العلم ولو بالصين » را توصيه كرده است.
يا در شعری داريم :
چنين گفت پيغمبر راستگوی ز گهواره تا گور دانش بجوی
تقويت اين گونه روايات يعنی نوشتن پيش نويس يا پروپزال ساختن هواپيما برای يك مسلمان مومن
وخدا ترس وراغب به رفتن به بهشت
ونگـفـتن و تبليغ نكردن آن يعنی عقب ماندگی رنج آور ملل اسلامی در حال حاضر ! ؟
متاسفانه ، روايات زيبای بالا را آنقدر نگفتيم و نگفتيم كه كارمان به جايی رسيده كه به نام ِِ همان
بزرگان به فروشنده قسم می دهيم كه راديو و تلويزيون ويخچال و كامپيوترمان حتما محصول ژاپن
كافر و بیدين و جهنمی باشد و گاها فروشنده ی بی انصاف با نام همان بزر گان جنس ومحصول
دیگری قالب و غالب می کند !
آيا بهتر نبود مبلغين ما به جای اينكه بگويند مستحب است هنگام غذا خوردن انگشت تـفی خود را در
نمك بزنيد يا چهار چنگوله نهار و شام بخوريد يا با پای چپ به توالت برويد. روايا تی شبيه احاديث
بالا را بيشتر نقل مي كردند.
ما وقتی صحبت از " وحدت " دو گروه می كنيم اين ناخودآگاه حكايت از " اختلاف " دو دسته
وقبيله می كند و قصه دانشگاه وحوزه هم همين است اين اختلافات نه قابـل انكار است نه بـد !
چرا ؟ چون اين دو ، دو طيف و دو تفكر جدايند هر دو نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند .
چه ضعفی ؟
ابتدا : دانشگاه
دانشگاه با علمش بايد بداند ، زخمی كه بر دل تاريخ از بمبا ران هيروشيما ما نده و تاولی كه نه
پوست نازك فرزندان حلبچه كه پوستة تاريخ انسانيت را ميسوزاند بدون شك محصول محض
و مختص پيشرفت و تحقيقات علم است و بس .
دانشگاه با علمش بايد قبول كند گرچه ترياك محصول طبيعی طبيعت است ولی فراوردههای
خانمانسوزی چون هروئين وكوكايين و شيشه و كراك و قرصهای روانگرد حاصل كنجكاوی و
تلاش علمی و آزمايشگاهی عا لمان بی تعهدی است كه فقط دنبال منافع شخصی خويشند و بس .
اما حوزه :
وحوزه بايد بداند هيچ" دانشكده ی بهداشتی " در هیچ كجای دنيا نمی تواند بـپذيرد كه « خوردن
غذا با چهارپنجول خوب است » و حتی هرگاه با اصرار و التماس اين حديث را پيش رئيس مذهبی و
مومن دانشكده بهداشتی در يك كشور متعصب اسلامی ببرد او بلافـاصله نامه و بخشنامهای شماره
شده با سند منگوله دار روی ميز ش می گذارد كه به زيبايی تمام نوشته شده است :
" النظافه من الايمان "
و باز حوزه بايد بداند هيچ " دانشكده تاريخی " در دنيا قبول نمی كند كه حضرت آدم اولين كسی
است كه برای امام حسين روضه خواند ! چون الفبای دانش وعلم " تاريخ " تاخر و تقدم است مگر
تاريخ مي تواند قبول كند محمد قبل از عيسی و عيسی قبل از موسی آمدهاست.
. . . . .
من نمي فهمم چرا حوزه اينقدر از لغت " دموكراسی " ترس و واهمه دارد.
اين روزها غرب بسيار از " دموكراسی " ميگويد و اسلام را دين جهادی نه آزاديخواه مينامد !
البته اون قسمتهايی را كه غرب صادقانه ميگويد من هم قبول دارم و من هم صادقانه و از ته دل بر
اين پافشاری آنان برای اعتلای اين خصلت و خصيصه انسانی تبريك ميگويم ( مثل آزادی های
سياسی، فردی ، اجتماعی ) ، و لی نه بی بند و باری ها ی اجتماعی مثل آزادی های غير اخلاقی
همچون هم جنس بازی يا ازدواج هم جـنس وغيره . . .
اينكه غرب اسلام را دين جنگ وجهاد می داند
اولاً: بايد بداند : "جهاد در اسلام جنگ نيست جهاد در اسلام ، دفاع است ".
اگر امام حسين گفت : " زندگی عقيده و جهاد است " جهاد او نه جنگ كه دفاعبرای اسلامی بود كه
به دست كارگزارانی متعصب و متحجر و خشك مغزی افتاده بود كه به نام دين حكومت مي كردند
همانهايی كه امروزه گروههای تندرو سلفی و طالبان را تشكيل می دهند نمی دانم می دانید یا نه ، که
طالبان گرفتن عكس و تصويربرداری را حرام و شرك می داند و هنوز كسی تصوير سر كرده آنان
یعنی " ملاعمر " را یا نديده مگر اینکه دزدکی از او عکس گرفته باشند .
اما بدتر از آنان تندروهای سلفی هستند كه در حالی كه يكی قرآن می خـواند ديگری با چاقــو
سَر ِِ بخت برگشتهای را بيخ تا بيخ مي برد وجالب تر اينكه بی محا با از آن فيلم برداری می كنند ،
همانی كه امروزه با بلوتوث دست به دست در موبايلها یتان نظاره گر آن هستيد .
شما اگر يك غيرمسلمان باشيد با ديدن اين فيلم به همراه تلاوت قرآن چه ديدی نسبت به اسلام پيدا
خواهيد كرد؟؟
غرب خوب بداند اسلام در" دموكراسی " اخلاقی از آنان عقب تر نیست ، گرچه دموكراسی
غير اخلاقی را قبول ندارد که شاید در این زمینه درخیلی از موارد با کلیسا هم ، هم عقیده باشد
چرا؟
گرچه خوب خوب مي دانم متشرعان دينی معتقدند : " هیچ دینی جز اسلام پذ یرفته نیست " و هرگز
نه تفسير كه ديد مرا در خصوص آيه « لا اكراه فی الدين » را قبول ندارند ، ولی مدافعان اسلام
بايد يادشان باشد كه برای استفهام غرب و برای آنانی كه اسلام را ضد دمو كراسی می دانند با استناد
به اين آيه آنان را متقاعد كنند .
چرا ؟
چون ، انتخاب دين، پذيرفتن حزب دموكرات يا جمهوری خواه نيست دين يك ايده ، تفكر ، ومكتب
اصيل الهی است كه برای هدايت بشر در ادوار مختلف آمدهاست. لذا اگر اسلام ، پذيرفتن دين را
اكراه و اجبار نمی داند. پس چرا حوزه از « دموكراسی » اين همه واهمه دارد و آب در هاون
دشمن میريزد ؟
غرب دموكرات و آزاديخواه بايد بداند ، اگر غرب به دموكراسی و رای مردم و پارلمان مينازد بايد
يادآوری كنم در تاريخ صدراسلام آمده است پس از فوت پيامبر مردم در محل و پارلمانی به نـام
« سقيفه بنی ساعده » جمع شدند و عليرغم جريان غدير ، مردم با رای و بيعت خود به « ابوبكر»
او را خليفه مسلمين كردند و علی امام اول شيعيان اگر نگويم پذيرفت ولی حداقل به خاطر احترام به
رای مردم و حفظ كيان ونظام اسلامی آ نرا پذيرفت وچندین چند سال سکوت کرد .
ودرپايان :
به حوزه صادقانه يادآوری می كنم : كه گرچه نماينده حوزه (دكتر مفتح) نماينده دانشگاه
(دكتر شريعتی) را تشييع كرد ولی با اين هجمه و تهاجم بدی كه علیه اسلام با تعصبات طالبانی
وسلفی گری تشديد شده است مواظب بيان بعضی روايات دينی دانشجوناپسند! در دانشگاه باشيد
كه اگر دير بجنبيد نمايندگان دانشگاه تابوت ( نه شيعه ) كه دين را تشييع خواهند كرد گول كف و
سوت وتایید و تشویق واحسنت وتكبير و تبارك الله ِ اين و آن را نخوريد كه اگر چنين بود با اين همه
تبليغ مدام و مداوم از کتب درسی دبستان و دبيرستان گرفته تا راديو و تلويزيون ورسانه ، ما هرگز
نباید احتياجی به « گشت ارشاد » در خيابانها داشته باشیم به شما وصيت ونصيحت مي كنم با
دانشجو به زبان دانشجويی صحبت كنيد و بس
هماني كه شريعتي كرد و موفق شد ولی کمتر کسی قدر دانست !
عالم حوزوی كه سالي چند بار برای ثواب !!! به مكه و مدينه مشرف ميشود بايد بياد داشته باشد
درون هواپيمايی با چند صد مسافر نشسته كه به قدری ظريف و ظريف با علم « چون و چرا » و
« علت و معلول » ساخته شده است كه با اعتماد راسخ " پرواز " می كند و با اطمينان بيشتر سالم
" فرود "می آيد
لذا اين قشر لجباز علت و معلولی قشری نيست كه هرچيزی را طوطی وار قبول كند. آنان دنبال
چون و چرا هستند.
عالم دين شناس بايد زبان شناس باشد او بايد زبان جوان و دانشجو را بداند تا حرفش به دل
نشيند ، وگرنه به بيراهه رفته است.
و اما دانشگاه هم بايد خوب خوب بداند كه از تحقيقات و گفتههايی كه غيرت و تعصب حوزه را بر
می انگيزد دوری كند كه در اين صورت باید چوب تکفیر را بالای سرش حس کند !
علم خيلي حق دارد برای " كنترل جمعيت " دلواپس باشد ولی لزومی ندارد روش هاي تحقيقی
خود را براي" سقط جنين " به رخ حوزه بكشد كه از اين كار نه " مسجد " كه " كليسا " هم
حمايت نمی كند
مشكل " روشنفكر دينی " از " شريعتی ديروز تا سروش امروز " اين است كه دوست دارند فقط
با " خواص" همكلام شوند واز نيروي كلان و موثر " عوام " در جامعه مذهبی سنتی ايران با
جاذ به های پوپوليستی به دور مانده ا ند و مشكل " متعصب دينی" اين است كه " خواص " را به
ناحق" منور الفكر های غربی" می دا ند و عملا خود را ازنصایح دلسوزانه ی اين نيروی
تاثير گذار ، كاردان و ماهر جامعه محروم می كند .
روشنفكر دينی بايد به ياد داشته باشد بدون توجه با زار و تفكر بازاری به جايی نخواهد رسيد و
متعصب دينی هم خوب بداند بدون اتكا به علم و مدد و ياری دانش روز ِدانشگاه ، نه تنها نخواهد
توانست برای زيارت خانه خدا از پله های هواپيما پياده شود كه حتی دينش در دراز مدت از پله های
مسجد پايين تر نخواهد رفت .
و در يك كلام:
وحدت حوزه و دانشگاه يعني تقويت نقاط مشترك آن دو نه متقاعد كردن ظاهری حرف دل يكی به
ديگری ، چون محدوده ی کاری آنها با دو واحد کاملا متفاوت " علم و دین" یا " عقل و دل" مقايسه
می شوند که این دو " واحد اندازه گیری"هرگز قابل جمع شدن نیستد مثل این است که بپرسیم :
" یک کیلو گرم چند متر است " ! ؟
قطعا این سوال و تقاضا و در خواستی بی جوابست چون کیلو گرم واحد" وزن" است ولی متر واحد
"طول "است !
باز تكرار مي كنم :
علم با" عقل " مي بيند ولی دين با " دل " ميپذيرد.
بياييد با تقويت نقاط مشترك اين دو آنها را با هم آشتی بدهيم
برای نكوداشت روز مادر با " ديـن "، مهر مادری را تقويت كنيم و با " عـلم " از كشت تا بر داشت
گـُل ، خوب گل پروری كنيم تا آن را آراسته وزيبا و شيك تقديم مادر كنيم
بياييد با " مدرنيزه" كردن هواپيماهايمان هرچه زودترو تندتر به مكه برويم تا در آنجا با " سنت"
الهي حج تا بَـر ِ دوست پرواز كنيم
بياييد دست در دست هم با وحدت علم و دين به دور از تعصبات جانبدارانه وخشك ، طرحی نو در
اندازيم تا با تنفس در جامعه ای پاك با همراهی ِ" تعهد و تخصص " با دنيايی خوب به سوی آخرتی
بهتر رهنمون شويم .
انشالله
دكتر مجتبی كرباسچی
آذر ماه . . . . ۱۳۸۶.
صدای خاموش نماينده ي مظلوم دانشجو و دانشگاه
وقتی اون علی در محراب شهيد شد گروهی گفتند مگر علی نماز مي خواند !!!
و وقتی ايـن علی در غربت شهيد شد خيلی ها وقتی با تصوير بالا صدای خاموش
و مظلومش را در كنار پلاكارت های قرانی ديدند
پرسيدند مگر اين علی . . . ؟؟؟!!!
آمار : 66/375
******************************************************* استفاده از اشعار ومقالات این وبلاگ با نام نویسنده و نام وبلاگ ، بلامانع است ولی در غیر این صورت ، مستوجب عذاب وجدان و حرمت شرعی خواهد بود .