" مصدق " مظلومی در تاریخ معاصر ما

 

 

                                                          دکتر مجتبی کرباسچی

 

 

 

 

 

 

 

چهاردهم اسفند 1345 سالروز درگذشت " دکتر محمد مصدق " است. وی، نخست‌وزير سال‌های 1330 تا 1332 خورشيدی و رهبر جنبش ملی شدن صنعت نفت است که پس از كودتای آمريكايی ـ انگليسی 28 مرداد 1332در سن 85 سالگی در قريه احمدآباد طالقان درگذشت.

 

مصدق در دادگاه

  

وقتی دادستان ارتش ، دکتر مصدق را متهم به " حب جاه و مال " می کند او این چنین از خود دفاع می کند :

 

 

 

نداشتن حب مـا ل

 از نظر حب مال ، هم در تمام دوران مشروطيت هر خدمتی به من ارجاع شده، حقوق آن را يا نگرفته ام، يا اگر گرفته ام به مصارف امور خيريه رسانده ام.

 

حقوق نخست وزيری در دو سال و چند ماه اخير (۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ ) در حدود صد و ده هزار تومان می شد كه حواله كردم تا به بنگاه حمايت مادران و مسلولين بدهند و تمام مخارج دستگاه نخست وزيری را چه در منزل خود، و چه در مسافرت به امريكا و بعضی تكلفات كه به عهده اين مقام بوده از كيسه خود پرداخته ام.

 

و اما حب جاه

از نظر حب جاه، دو بار مرا به رياست دولت دعوت كردند و من به جها تـی نپذيرفتم.

اين بار هم به عشق تحقق بخشيدن به امر ملی شدن نفت، رياست دولت را قبول كردم.

آری :

محرك من در آنچه كرده ام نه جاه طلبی بوده و نه مال دوستی، بلكه همواره می‍ خواستم هدف ملت ايران عملی شود و كشور ما همان مقامی را كه داشته مجدداً به دست آورد.

دفاع دكتر مصدق از نفت در زندان زرهی، حسن صدر ( ص ۳۶ و ۳۷ )

 

                                    *******************

دكتر محمد مصدق،20 تير ماه 1330خورشيدی در مجلس شورای ملی  گفته بود:

 

 

 

 

                                                                                             

" اكنون آفتاب عمر من به لب بام رسيده و دير يا زود بايد به راهی بروم كه همه ناگزير، خواهند رفت ولی چه زنده باشم و چه نباشم، اميدوارم و بلكه يقين دارم كه اين آتش خاموش نخواهد شد و مردان بيدار كشور اين مبارزه ملی ( شدن نفت) را آن‌قدر دنبال می‌كنند تا به نتيجه برسند و اگر قرار باشد در كشور خود، آزادی عمل نداشته باشيم و بيگانگان بر ما مسلط باشند و رشته‌ای بر گردن ما بگذارند و ما را به هر سوی كه می‌خواهند بكشند، مرگ بر چنين زندگی ‌ای ترجيح دارد و مسلم است كه ملت ايران با آن سوابق درخشان تاريخی و خدماتی كه به فرهنگ و تمدن جهان كرده است، هرگز زير بار اين ننگ نمی ‌رود."

                                                       ( روزنامه تهران امروز 14/12/ 85  )

 

 

 

مصدق در دادگاه

شاید او در دادگاه شاه باورش می شد که در جور غارتگران نفت " مظلوم " خواهد بود .

ولی هیچگاه باورش نمی شد ، بعد از حکومت شاه ، قهرمان ملی شدن نفت " مصدق السلطنه " کتب تاریخ دانش آموزان خواهد شد !!!؟؟؟

 

بماند که تاریخ را مورخان می نویسند و مورخان هم . . . . . 

 

 

*******************************************************

 

همانگونه که در پرو فایلم درقسمت " علایق سیاسی یا اجتماعی " قبلا نوشته ام :

 

" بسیار جدی اخبار روز و روزنامه ها را تعقیب و پیگیری می کنم ولی اعتقاد راسخی به حزب و حزب بازی ندارم !!!

چون فکر میکنم " حزب " ناخودآگاه مانعی در استقلال فکری افراد می شود .

 

لذا آنچه می نویسم نه به خاطر خط و خط بازی بلکه به خاطر همانی است که از بچگی به ما یاد داده اند که :

اگر خدا از " حق الله " بگذرد می گذرد، ولی هیچگاه از " حق الناس" نمی گذرد .

آنچه امروز به عنوان گوشه ای از تاریخ معاصر ایران می نویسم گواهی بر همان ادعای سر فصل این مقاله است که :

 

" مصدق " مظلومی در تاریخ معاصر ما ست

چرا ؟

 

کافیست فقط اندکی تامل کنید وقسمتی از تاریخ مصدق را در بالا بخوانید تا بدانید تا در شور تندروی های انقلابی و خط و خط بازی ها ی چه بر سر این پیر آزادیخواه آمد !   

 

خیلی دردناک است در جایی که در مصر خیابانی به نام " مصدق " داریم نام اندک خیابان هایی که در اوایل انقلاب به نام این قهرمان ملی و آزادیخواه  بود را برداشتند !؟

 

وتا جایی پیش رفتند که او را نه لاییک حتی  بی دین خواندند ! ؟ و این در حالیست که :

" دکتر محمد مصدق " دست در دست نوه ی خود " دکتر محمود مصدق " که اکنون پزشکی در تهران است جان می سپارد ، او نزدیکترین فرد به مرحوم دکتر مصدق بوده است ، پارسال وی در مصاحبه ای در روزنامه ایران گفته بود :

 من تاکنون فردی را ندید ه ام که به اندازه پدر بزرگش قر ان بخواند .

 

آیا برای این اسطوره بلامنازع " ملی شدن نفت " ظلم نیست که عارمان می شود در تقویم رسمی و فعلی مان چهاردهم اسفند را مزین به نام این بزرگوار کنیم .

نمی دانم !!!

بماند . . . . . !!!

                     و بماند . . . . . !!! 

 

 

دکتر مجتبی کرباسچی

 

اسفند  . . . . . 1387

 

 

www.karbaschy.com

 

      استفاده از اشعار ومقالات این سایت با نام نویسنده و نام سایت ، بلامانع است

ولی در غیر این صورت ، مستوجب عذاب وجدان و حرمت شرعی خواهد بود